خلاصه‌ی دهمین دورهمی معلمان راهنما: مدیریت سوگ در مدرسه؛ نقش معلم در آرامش‌بخشی

 

مقدمه
دهمین دورهمی معلمان راهنمای مدارس اسلامی با رویکردی کارگاهی و مبتنی بر تجربیات واقعی، به یکی از سنگین‌ترین و پیچیده‌ترین چالش‌های تربیتی، یعنی «مدیریت سوگ و فقدان در محیط مدرسه»، پرداخت. این نشست که با حضور جمعی از معلمان و مربیان دغدغه‌مند برگزار شد، برخلاف ساختارهای سخنرانی‌محور، بر اشتراک‌گذاری و تحلیل گروهی یک مورد تربیتی واقعی متمرکز بود. در این جلسه، جناب آقای بابایی، متخصص حوزه‌ی آسیب‌های روانی (تروما)، با ارائه‌ی نکات روان‌شناختی عمیق، به غنای مباحث افزودند و سایر معلمان باتجربه، از جمله جناب آقای حریری، با به‌اشتراک‌گذاشتن خاطرات و راهکارهای عملی، به پختگی گفت‌وگو کمک کردند. هدف این دورهمی، آماده‌سازی ذهنی و مهارتی معلمان برای مواجهه‌ی سنجیده با بحران‌هایی بود که حتی یک بار وقوع آن نیز نیازمند عملکردی دقیق و حمایتگرانه است.

سرفصل‌های کلیدی گفت‌وگو

  • راهبردهای معلم‌راهنما: اقدامات اولیه و تدریجی برای ایجاد ارتباط امن، پرهیز از ترحم و آغاز گفت‌وگو از نقاط قوت دانش‌آموز.
  • مفهوم‌شناسی تروما و سوگ: تبیین تفاوت فقدان Loss به‌عنوان یک رویداد و سوگواریGrieving به‌عنوان فرایند شفابخش آن.
  • آسیب‌شناسی مداخلات نادرست: بررسی جملات و رفتارهای رایج اما آسیب‌زا در مواجهه با فرد سوگوار و تأکید بر اهمیت سکوت حمایتی.
  • تاب‌آوری و خودمراقبتی معلم: لزوم توجه معلم به سلامت روان خود و پیشگیری از ترومای ثانویهSecondary Trauma.
  • نقش ساختار و پیش‌بینی‌پذیری: اهمیت حفظ روتین‌های مدرسه برای ایجاد احساس امنیت در دانش‌آموز آسیب‌دیده.
  • مواجهه با چالش‌های اعتقادی: بررسی واکنش‌های احتمالی دانش‌آموزان (به‌ویژه در دوره‌ی نوجوانی) نسبت به مفاهیم دینی پس از تجربه‌ی فقدان.
  • گسترش مفهوم سوگ: تعمیم بحران سوگ به موارد دیگری چون طلاق، رهاشدگی توسط والدین و حتی ازدست‌دادن همکلاسی یا معلم.

نکات مهم و کاربردی گفت‌وگو

1.یادگیری از میدان؛ ارزش مطالعه‌ی موارد واقعی: دانش نظری به‌تنهایی برای مدیریت بحران‌های انسانی کافی نیست. این دورهمی نشان داد که تحلیل عمیق موارد واقعی، با تمام پیچیدگی‌ها و جزئیات منحصربه‌فردشان، ذهن معلم‌راهنما را ورزیده می‌کند و او را برای تصمیم‌گیری در شرایط پیش‌بینی‌نشده آماده می‌سازد. هر مورد، یک درس‌نامه‌ی عملی برای تقویت پختگی تربیتی است.
۲. شناخت پیشینه‌ی دانش‌آموز؛ کلید درک واکنش‌ها: واکنش دانش‌آموز به تروما، عمیقاً تحت تأثیر شخصیت و شرایط او پیش از وقوع حادثه است. در مورد مطرح‌شده، دانش‌آموز پیش از فقدان نیز فردی درون‌گرا و با روابط اجتماعی محدود بود. شناخت این پیشینه به معلم کمک می‌کند تا واکنش‌های مرتبط با سوگ را از ویژگی‌های شخصیتی او تفکیک کرده و مداخلات خود را دقیق‌تر تنظیم کند.
۳. شناسایی و تقویت حلقه‌های حمایتی خانواده: مدرسه تنها حلقه‌ی حمایتی نیست. وظیفه‌ی معلم‌راهنما، شناسایی این افراد کلیدی در خانواده، ایجاد ارتباط مؤثر با آن‌ها و هماهنگ‌سازی اقدامات حمایتی است تا یک جبهه‌ی واحد برای کمک به دانش‌آموز شکل گیرد.
۴. پرهیز از ترحم؛ احترام به عزت‌نفس دانش‌آموز: ترحم، هرچند با نیت خیر، می‌تواند احساس شرم، ضعف و انزوا را در فرد سوگوار تقویت کند. رفتار عادی، محترمانه و در عین حال حمایتگرانه، به او کمک می‌کند تا احساس توانمندی کرده و با بحران خود فعالانه روبه‌رو شود.
۵. ورود تدریجی و امن؛ از نقاط قوت دانش‌آموز شروع کنید: معلم‌راهنما در این مورد، مستقیماً سراغ بحث فقدان نرفت، بلکه از علاقه‌ی دانش‌آموز به کتاب برای بازکردن باب گفت‌وگو استفاده کرد. شروع از یک حوزه‌ی امن و موردعلاقه، اعتماد ایجاد می‌کند و به دانش‌آموز اجازه می‌دهد در زمان مناسب و با اراده‌ی خود، سفره‌ی دلش را باز کند. این رویکرد، فشار را از روی او برداشته و رابطه را تقویت می‌کند.
۶. اعتباربخشی به هیجانات؛ گریه یک احساس طبیعی است، نه ضعف: دانش‌آموز سوگوار از گریه‌کردن در جمع احساس بدی داشت. معلم با تشبیه گریه به خنده و توضیح اینکه سرکوب آن باعث درد درونی می‌شود، به این احساس اعتبار بخشید. آموزش اینکه هیجانات منفی نیز بخشی طبیعی از انسان‌بودن هستند، به دانش‌آموز کمک می‌کند تا بدون احساس شرم، فرایند سوگواری خود را طی کند.
۷. مراقب خودتان باشید؛ خطر ترومای ثانویه برای معلم: مواجهه‌ی مستمر با درد و رنج دانش‌آموزان می‌تواند سلامت روان معلم را به خطر اندازد و به «ترومای ثانویه» منجر شود. معلم برای اینکه بتواند یاری‌رسان باشد، ابتدا باید مراقب سلامت خود باشد. خودمراقبتی، یک اصل حرفه‌ای و ضروری برای پایداری در این مسیر دشوار است.
۸. سکوت، بهتر از کلام نسنجیده است: در جلسات همفکری، معلمان تجربه‌هایی از جملات آسیب‌زا را به اشتراک گذاشتند؛ مانند «خوبه که تو شادی!» که باعث عذاب وجدان دانش‌آموز شده بود. گاهی یک حضور صامت و همدلانه، بسیار مؤثرتر از تلاش برای گفتن جمله‌ای است که ممکن است ناخواسته آسیب بیشتری بزند.
۹. از تحمیل نقش‌های سنگین به دانش‌آموز سوگوار بپرهیزید: گفتن جملاتی مانند «تو دیگر بزرگ شده‌ای و باید مراقب خواهر و برادرت باشی» به یک نوجوان سوگوار، بار روانی غیرقابل‌تحملی را به او تحمیل می‌کند. او خود نیازمند حمایت است و نباید فرصت سوگواری را به بهانه‌ی پذیرش مسئولیت‌های بزرگ‌سالانه از او گرفت.
۱۰. از مقایسه‌ی سوگ‌ها جداً خودداری کنید: جملاتی نظیر «حداقل تو پدرت را داری، فلانی هر دو را از دست داده» نه‌تنها تسلی‌بخش نیست، بلکه احساسات دانش‌آموز را بی‌اعتبار می‌کند. سوگ یک تجربه‌ی عمیقاً درونی و شخصی است و هرگز نباید با تجربه‌ی دیگران مقایسه شود.
۱۱. فقدان راه میان‌بر ندارد؛ به فرایند سوگواری احترام بگذارید: تجربه‌ی فقدان، یک هیجان سنگین و پیچیده است که راه میان‌بری برای عبور از آن وجود ندارد. تلاش برای «درست‌کردن سریعِ» حال دانش‌آموز با فعالیت‌های جایگزین یا راهکارهای مقطعی، انکار عمق زخم است. نقش معلم، همراهی صبورانه در این مسیر طولانی است، نه سرعت‌بخشیدن به آن.
۱۲. سوگواری، شفای فقدان است: فقدان خودِ رویدادِ دردناک است، اما «سوگواری» (گریه‌کردن، غمگین‌بودن، صحبت‌کردن) فرایندی است که به شفای آن می‌انجامد. وظیفه‌ی ما ایجاد فضایی امن است که دانش‌آموز بتواند بدون ترس از قضاوت، سوگواری کند. جلوگیری از این فرایند، زخم را عمیق‌تر می‌کند.
۱۳. عادی‌سازی فقدان، نه بی‌اهمیت جلوه‌دادن آن: عادی‌سازی به معنای آن است که به دانش‌آموز بفهمانیم مرگ بخشی طبیعی از زندگی است و برای همه‌ی انسان‌ها رخ می‌دهد. این کار مانع از آن می‌شود که دانش‌آموز خود را فردی «عجیب» و دچار یک «فاجعه‌ی استثنایی» ببیند. این نگاه، ضمن تأیید سنگینی فقدان، از برچسب‌زدن و فاجعه‌انگاری جلوگیری می‌کند.
۱۴. امنیت در رابطه، کلید ابراز هیجان است: انسان‌ها زمانی هیجانات واقعی خود را پنهان می‌کنند که از ابراز آن احساس شرم یا ناامنی کنند. اگر دانش‌آموزی سوگ خود را پنهان می‌کند، احتمالاً در روابط اطراف خود احساس امنیت کافی ندارد. اولین و مهم‌ترین وظیفه‌ی معلم، ساختن یک «رابطه‌ی امن» است که در آن، دانش‌آموز برای آنچه هست و هر احساسی که دارد، پذیرفته شود.
۱۵. روتین و پیش‌بینی‌پذیری؛ لنگرگاه آرامش در طوفان: دنیای یک فرد ترومادیده، سرشار از هرج‌ومرج و غیرقابل‌پیش‌بینی‌بودن است. برنامه‌ی منظم و روتین مدرسه، مانند یک لنگرگاه، به او احساس ثبات و امنیت می‌بخشد. برای این دانش‌آموزان، باید از تغییرات ناگهانی در برنامه‌ها و تصمیمات یهویی (مانند لغو کلاس برای یک فعالیت تفریحی) پرهیز کرد.
۱۶. پرهیز از هیجانات انفجاری در محیط آموزشی: روش‌های آموزشی که مبتنی بر ایجاد هیجان‌های ناگهانی و «انفجاری» هستند (مانند یک نمایش پُرسروصدا)، ممکن است برای دانش‌آموز آسیب‌دیده بیش از حد تحریک‌کننده و طاقت‌فرسا باشد. در حضور این دانش‌آموزان، بهتر است فضای کلاس آرام‌تر و با تغییرات تدریجی مدیریت شود.
۱۷. تعریف یک یا دو مرجع مشخص در مدرسه: دانش‌آموز سوگوار باید بداند در لحظات آشفتگی به چه کسی می‌تواند پناه ببرد. مشخص‌کردن یک یا دو فرد امن و در دسترس در مدرسه (مانند معلم‌راهنما یا مشاور) از احساس سرگردانی و بی‌‌پناهی او جلوگیری می‌کند. این فرد، نقش یک تکیه‌گاه قابل‌اعتماد را برای او ایفا خواهد کرد.
۱۸. آماده‌ی بروز رفتارهای چالش‌برانگیز باشید: درد هیجانی عمیق، ممکن است به شکل‌های مختلفی بروز کند: پرخاشگری، انزوا، افت تحصیلی، یا حتی قلدری. این رفتارها فریادهای خاموش برای کمک هستند. معلم‌راهنما باید آماده‌ی مشاهده‌ی این رفتارها باشد و آن‌ها را نه به‌عنوان یک مشکل انضباطی، بلکه به‌عنوان نشانه‌ای از درد درونی دانش‌آموز تفسیر کند.
۱۹. توجه به نشانه‌های ظاهری و جسمی: آشفتگی روان، خود را در آشفتگی ظاهر نیز نشان می‌دهد. وضعیت لباس، بهداشت فردی و حتی کیفیت غذایی که دانش‌آموز به مدرسه می‌آورد، می‌تواند سرنخ‌های مهمی درباره‌ی وضعیت حمایتی او در خانه بدهد. توجه به این جزئیات، بخشی از یک نگاه مراقبتی جامع است.
۲۰. گسترش مفهوم سوگ به فراتر از مرگ: سوگ فقط مختص مرگ نیست. طلاق والدین یا رهاشدن ناگهانی توسط یکی از آن‌ها، می‌تواند تجربه‌هایی به همان اندازه سنگین یا حتی سنگین‌تر از مرگ را برای کودک رقم بزند. این نوع فقدان‌ها، به دلیل عدم قطعیت و نبود یک پایان مشخص (مانند مراسم خاکسپاری)، فرایند سوگواری را پیچیده‌تر می‌کنند و نیازمند توجه ویژه هستند.
۲۱. تفاوت واکنش در دوره‌های سنی مختلف: واکنش به سوگ در دوره‌ی دبستان با دوره‌ی دبیرستان کاملاً متفاوت است. دانش‌آموزان دبیرستانی ممکن است با چالش‌های عمیق فلسفی و اعتقادی روبه‌رو شوند و نسبت به گزاره‌های دینی واکنش منفی نشان دهند. درک این تفاوت‌های رشدی، برای انتخاب رویکرد مناسب در هر دوره‌ی سنی ضروری است.
۲۲. احتیاط در استفاده از گزاره‌های دینی: هرچند مفاهیم دینی می‌توانند تسلی‌بخش باشند، اما استفاده‌ی نابجا از آن‌ها (مثلاً در اوج بحران) ممکن است باعث خشم و فاصله‌گرفتن دانش‌آموز از دین شود. جملاتی مانند «رفته پیش خدا» ممکن است این سؤال را در ذهن کودک ایجاد کند که «چرا خدا عزیزترین کس مرا گرفت؟». تأسی به اهل بیت (ع) و بیان مفاهیم معاد نیز باید در زمان مناسب و با ظرافت کامل صورت گیرد.
۲۳. زمینه‌سازی اعتقادی پیش از بحران: نگاه به مرگ به‌عنوان یک «سنت الهی» و بخشی از چرخه‌ی حیات، باید در طول فرایند تربیتی مدرسه و پیش از وقوع بحران، در ذهن دانش‌آموزان نهادینه شود. اگر این زمینه‌ی فکری از قبل ایجاد شده باشد، پذیرش فقدان در زمان وقوع آن آسان‌تر خواهد بود و می‌توان در زمان مناسب به آن مفاهیم رجوع کرد.
۲۴. مدیریت رفتار همکلاسی‌ها: رفتار همکلاسی‌ها نقش مهمی در تجربه‌ی دانش‌آموز سوگوار دارد. آن‌ها ممکن است از سر دلسوزی، رفتاری ترحم‌آمیز داشته باشند یا برعکس، او را طرد کنند. معلم‌راهنما می‌تواند با صحبت با کل کلاس (و حتی والدین آن‌ها) فضا را مدیریت کند تا محیطی حمایتگر، عادی و به دور از قضاوت برای دانش‌آموز فراهم شود.
۲۵. هر تغییری باید برای تمام کلاس باشد: اگر قرار است به‌خاطر شرایط دانش‌آموز سوگوار، تغییری در قوانین کلاس (مانند مهلت انجام تکالیف) ایجاد شود¡ بهتر است این تغییر برای همه‌ی دانش‌آموزان اعمال گردد. این کار از برچسب‌خوردن و متفاوت دیده‌شدن آن دانش‌آموز جلوگیری کرده و حس یکپارچگی کلاس را حفظ می‌کند.
۲۶. کمک به والد باقی‌مانده، کمک به فرزند است: در مواردی که یکی از والدین فوت می‌کند، حال فرزند به‌شدت به حال والد باقی‌مانده گره خورده است. گاهی مؤثرترین راه برای کمک به دانش‌آموز، حمایت و توانمندسازی والد اوست. مدرسه می‌تواند با ارائه‌ی مشاوره و راهنمایی به والد، به‌طور غیرمستقیم به بهبود وضعیت فرزند کمک کند.
۲۷. همراهی در اطلاع‌رسانی خبر تلخ: لحظه‌ی اطلاع‌دادن خبر فوت به دانش‌آموز یکی از حساس‌ترین مراحل است. این کار نباید به‌صورت ناگهانی و در حضور جمع باشد. همراهی یک فرد امن (معلم‌راهنما)، انتخاب مکان مناسب و زمینه‌سازی تدریجی می‌تواند از شدت شوک اولیه بکاهد. در یکی از تجربه‌ها، بردن دانش‌آموز با ماشین به سمت خانه و مشاهده‌ی پارچه‌ی سیاه، به او فرصت داد تا به‌تدریج خود را برای خبر آماده کند.

 

جمع‌بندی
پیام اصلی دهمین دورهمی معلمان راهنما این است که مواجهه با سوگ، بیش از آنکه نیازمند نسخه‌های ازپیش‌آماده باشد، محتاج حضور همدلانه، رابطه‌ی امن و نگاهی فرایندی است. وظیفه‌ی معلم‌راهنما، نه «حل‌کردن» سریع مشکل، بلکه «همراهی» صبورانه با دانش‌آموز در مسیر پُرپیچ‌وخم سوگواری است. این همراهی با ساختن یک پناهگاه امن در مدرسه، مدیریت هوشمندانه‌ی محیط و همکلاسی‌ها، همکاری با خانواده و از همه مهم‌تر، مراقبت از سلامت روان خودِ معلم ممکن می‌شود. در نهایت، با تکیه بر ایمان و باور به اینکه خداوند جبران‌کننده‌ی فقدان‌هاست، می‌توان این بحران‌های سنگین را به فرصتی برای رشد و بزرگ‌شدن ظرفیت روحی دانش‌آموزان و خودمان تبدیل کرد.